سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق


88/6/27 ::  2:54 عصر

   دیدی تا حالا اگه کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی...


دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی...


دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی...


حتی اگه بره و همه چیز رو با خودش ببره.


حتی اگر از اون فقط گریه های شبونه بمونه و عطر آخرین نگاهش...


حتی اگه بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه ...


هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟


برمیگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن شی خودش نبوده...


نویسنده : نغمه

88/6/27 ::  2:52 عصر


???? مرتبه ??? جمله ی عاشقانه را روی??? جای مختلف

به??? زبان و پیش ??? نفر فریاد زدم! ??? تای آن رادر??? جمله

گنجاندم و به ???زبان در???برگ ترجمه کردم. ???تای آن را??روز...

روزی?? مرتبه برای تو خواندم! ?? تای آن را آموختم وبیش از??تای آنرا

تجربه کردم و ??غروب را از ??سمت به نظاره نشستم. در ماه

??روزه،بیشتر از??روز ?? باراز تو ?سوال کردم. ? سوال من را

? مرتبه در? روز جواب دادی. با ? واسطه ? دفعه تو را ? جا

دعوت کردم... ? ساعت خواهــــش کردم تا یک بار گفتی:

دوستت دارم


نویسنده : نغمه

88/6/27 ::  2:40 عصر

دلم می خواهد ساعتها در روبرویت زانو بر زانویت ودست در دستت بنشینم و دیدگانم را به میان چشمان افسونگرت که همچون آهنربایی مرا به سوی خود می کشد بدوزم تا شاید تو 
در این آتشی که به سر و پایم زده ای سهیم شوی و برای لحظه ای هم که شده است دلت بسوزد و معنی عشق را بفهمی.
آه ای آرام جان ای یار نامهربان و ای کاش می توانستم به این آرزوی جاودانیم برسم ای کاش می توانستم راز دلم را از زبان نگاه با تو در میان بنهم ای کاش تو قدری بر سر رحم می آمدی و این بار که از کنارم می گذشتی نگاهت را به دیدگانم می دوختی و همه چیز را از نگاهم می فهمیدی و می دانستی که چقدر دوستت دارم و چه شور و شری در دل و جانم بر انگیخته ای.............


نویسنده : نغمه

88/6/27 ::  2:37 عصر

دل من فروشی است .خریدار هستی؟حاضری بخری و چانه نزنی؟
خدا این دل را از آهن ربا ساخت. تو آن را به هر صورت که می خواهی درآور خدا این دل را از آهن ربا ساخت تا فقط یک عشق و یک معشوق را به سوی خود بخواند. دل من فروشی است . اما مفت نمی دهم. معامله می کنم. مترس در معامله بی انصافی نخواهم کرد.
آیا هنوز صاحب دل خودت هستی؟ اگر هستی آن را بده و این را بگیر و آقای من باش اما اول بگو: دلت را جای دیگر نداده ای؟ من معامله ی نسیه نمی کنم!!!
اگر دلت جای دیگر است. بگو. من به تو اعتراضی نمی کنم فقط می دانم که در این صورت دل من دیگر هرگز به بازار فروش نخواهد آمد. دوباره به درون سینه ام خواهد لغزید و آن قدر در آنجا خواهد ماند که خداوند آن را همراه روح و جسم من به سوی خویش بخواند.آخر برای عشق های ما زندگی خیلی کوتاه است. در یک زندگی بیش از یک عشق واقعی نمی توان داشت. دل ما را آفریده اند که یک بار دوست داشته باشد . یک بار هم بمیرد!!! 


نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:55 عصر

بغلم کن عشق خوبم بزار حس کنم تن تو
از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تن تو
واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست
ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست

منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا
مثل مجنون پیش لیلا

به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا
بغلم کن تا نمیرم بی تو،تو دستای سرما
مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاکه
حتی ماه به حرمت ما،عاشقونه تر می تابه


نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:54 عصر

من و انتظار و کابوس تنهایی
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
دارم آیینه ها رو گم می کنم کم کم
تو رو هر طرف رو می کنم می بینم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
دارم از خودم با فکر تو رد میشم
دارم عاشقی رو با تو بلد می شم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی

نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:37 عصر

 

•.¸¸.•* آری من دروغ می گفتم...! *•.¸¸.•

یادت هست که گفتی: دوستت دارم.

سرم و پایین انداختم و گفتم:نظر لطفته.

سرم و بالا آوردی و تو چشام نگاه کردی و گفتی:نظر لطفم نیست...نظر دلمه

تکرار اون نگاه نافذ...اون جمله که هیچ وقت برام تکراری نمی شه باعث شد دل منم صاحب نظر بشه و منو مجبور کنه که بهت بگم:منم دوست دارم.

مگه نگفته بودی "دوست دارم"؟

مگه"دوست نداشتم"؟

پس چرا حالا

تنها هم آغوش من یاد توست

یکی از ما دوتا دروغ می گفت...

ولی هنوز هم همانقدر برایم عزیز هستی که نمی تونم تهمت این دروغگویی رو به تو بزنم...

آری من دروغ می گفتم...!

دروغی به وسعت بی تو ماندن هایم...!

من دوست نداشتم!

من دیوانه وار عاشقت بودم...!

من تو را با ذره ذره وجودم می پرستیدم...!


نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:35 عصر

...تــــو چــــــــرا تهمت می زنی؟

خـودت که بی وفــــــاتــری...خـودم با چشـام دیدمت...ناز غـــریبه می خــری؟!

حــالا که دل بستم بهت...حــرف از جـــــــدایی می زنی

کارت شده نارو زدن...استاد دل شکستنی

پشت سرم باز بد بگو ... خیلی زیاده طاقتم

تو بــــــــرو بی خیال عزیز...منم که بی لیاقتم

با دنیایی حرف دروغ...آتیش بزن به زندگیم...باور این دروغارم بذار به پای سادگیم

هر چی که داشتم با دلم...همه رو ریختم زیر پات

بازم واسم "نامبـــــروانی" با این همه بی مهریات

آره...تو خـوبی نازنین همه بدی ها از منه

عیب از دل نازکمه...که با تلنگر می شکنه

باشه بــــــــرو...خیـــالی نیست

دنیا دو روزه مهربون...منم مث اون کبوتر بی جفتم و بی همزبون

امـــا می خـــــوام یادت باشه...

دوست دارم هر جــــــا باشی

خــــاطرتو بازم می خوام...با هر کی که می خوای باشی...


نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:31 عصر

برای تـــــــــــو هزاران بار خواندم قصه ی پر غصه ی بی تـــــــــــــو بودن را

 ولی انگار قصه هایم دیگـــــر بــــــــرایت تکـــــــــــراری است

 نمی دانم....شاید این شروعی باشد برای یک پــــــــــایـــــــــان

 پـــــــــایـــــــــان قصه ای که با هزار لبخنـــــــد شروع شد

 و با.....

 هـــــزاران دانه ی اشــک به پــــــایــــــان رسید...

 تـــــــــو می روی.....

 ولی بــــــرای لحـظــــه های تنــهـــــایی و دربـــدریم فکــــــری کن


نویسنده : نغمه

88/6/25 ::  6:30 عصر

تو مگه قسم نخوردی که دلمو تنها نذاری...روبه روم نشستی اما از غریبه کم نداری

روبه روی من نشستی توی چشم تو ستاره...از صدای تو شنیدم که دلت دوستم نداره

دل تو...تو آسمونا من به دنبال دل تو ... تو به دنبال ستاره من به یاد قسم تو

تو مگه قسم نخوردی که دلمو تنها نذاری...هرگز از روز جدایی سخنی به لب نیاری

حالا روبه روم نشستی حرف تو فقط جدایی...تو قسم نخورده بودی که یه دنیا بی وفایی

تو قسم نخوره بودی یه روز عشق تو میمیره...نور یک ستاره یک شب جای مهتابو میگیره

تو مگه قسم نخوردی که دلمو تنها نذاری...روبه رومم نشستی اما از غریبه کم نداری

روبه روی من نشستی توی چشم تو ستاره...از صدای تو شنیدم که دلت دوستم نداره

 

.:دوستم نداره:.


نویسنده : نغمه

   1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
105103


:: بازدید امروز :: 
10


:: بازدید دیروز :: 
5


:: درباره خودم ::

عشق
نغمه
به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست ! ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست ! ای همیشگی ترین عشق،در حضور حضرت تو ! ای که میسوزم سر تا پا تا ابد در حسرت تو ! به تو نامه مینویسم،نامه ای نوشته بر باد که به نامت چون رسیدم،قلبم به گریه افتاد ای تو یارم،روزگارم،گفتنی ها با تو دارم ای تو یارم،از گذشته یادگارم.....

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

عشق

:: دوستان من ::

بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
.: شهر عشق :.
دل شکســــته
محمد قدرتی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
فقط خدا
عشق یعنی ...
xXx عکسدونی xXx
منتظر
یار کارگر
داستان یک روز
مناجات با عشق
معرکه همون قلقلک
دهاتی
....ازاد....
لطیفه ، تا ریخی ، مذ هبی، اخلا قی ، سر گر می .
مهندسی مکانیک،جوش و کامپیوتر
داستانک

:: لوگوی دوستان من ::





:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

شهریور 88
آخر شهریور
زمستان 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
مهر 91
آبان 91
دی 91
اسفند 91
فروردین 92