سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق


88/6/15 ::  5:11 عصر

پس از دوری و قهر با کلمات، دوباره برای تو می نویسم ای تنها معنای بودن ...

کاش می شد به نیم نگاهی تازه نگاهت کرد، کاش می شد با تو از کوچه پس کوچه های دلواپسی سخن گفت، کاش می شد رو به روی دیواری که مقابلم کشیدی دروازه ای بود تا دوباره وارد جزیره عشقت شوم. می دانم، شاید قلب تو دیگر هیچ گاه پذیرای نامم نباشد، شاید به شاپرک ها سپرده ای پیغامم را به دستت نرسانند و به چکاوک ها گفته ای پشت سرم مرثیه تلخ جدایی عشق را زمزمه کنند.

می دانم به انتهای عشق رسیدم و در اول جاده بی روح زندگی قدم می زنم، ولی دوست دارم بدانی که کاش ساعت ها و لحظه ها به عقب برگردند تا من همانی باشم که روزی تصویرش را در ذهن و قلبت همچون یاس سپید حک کردی، ولی افسوس که تو مهر بی وفایی را بر پیشانی ام زدی و مرا فرسنگ ها از دلت دور کردی.

همسفر دیروز و مسافر امروزم ؛ به یاد داشته باش که من همان نغمه عاشقم، سینه چاک و ساکت و غریب ...


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  5:6 عصر


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  5:4 عصر


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  5:3 عصر

ای عاشق عشق، حرف دلم را گوش کن و درد دلم را بدان. آخر خسته شدم بس که سکوت کردم. حال فریاد می کشم که ای عاشقان من هم عاشقم. یه عاشق دلخسته و دلشکسته. عاشقی که قربانی آرامش یار خود شد. عاشقی که دردی به بزرگی عشقش در دل دارد. عاشقی که دیگر خسته شد از لب فرو بستن و درد خود را در دل نهفتن. حالا که سکوتم شد فریادی به وسعت ابدیت، پس فریاد می کنم خودم را، دردم را، عشقم را و همه غریبی ام را ... فریاد می کنم درد جدایی را ... فریاد می کنم درد شلاق های صداقتم را، که دروغ در این دنیای کثیف عجب ارزشی دارد. آه که دو رویی و ریا در این دیار خاکی عجب قیمتی دارند.
ای کاش می توانستم کمی هم دروغگو باشم. ای کاش همه را به چشم سادگی و صداقت خود نمی دیدم.
من فریاد می کنم درد را، فراق را، فریاد می کنم لحظه بی صدا شکستن قلبم را، فریاد می کنم خود را و قلب بی گناه عاشقم را ... فریاد می کنم التماس های این دل در به درم را، چشم های همیشه گریانم را.
آه! ای خدایا شکست حرمت عشق ... شکست این قلب تنها ... فرو ریخت کاخ آمال و آرزوهایم بر این سر پرسودایم ... نقش بر آب شد تمام امیدهایم ...
خدایا ؛ چگونه می توان به سادگی از عشق گذشت؟ چگونه می توان درد جدایی را در این قلب عاشق و کوچک جای داد؟ تا کی می توان بی صدا شکست و هیچ کس هم متوجه حضورم در این دنیا نباشد؟
آخر من هم می خواستم دنیای رنگارنگ خودم را به رخ تمام آنهایی که عشق را باور ندارند بکشم. تازه می خواستم در دنیای پرهیاهویم از عشق بگویم و بخوانم که جغد شوم جدایی بر بام خانه آرزوهایم نشست و بهار آرزوهایم را طوفان پاییز جدایی، زرد و سرد و خزان کرد. پس فریاد می کنم ؛

مرگ بر جدایی ؛ فریاد از این جدایی ؛ لعنت به این جدایی

از ما گذشت تمام شد. ولی خدایا ، خداوندا تورو به حرمت پاکی دل های عاشقان، هیچ قلب عاشقی رابا درد جدایی و فراق از عشق نالان مکن ... نالان مکن.


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:53 عصر

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم?
لمس کن این با تو نبودن ها را ...
لمس کن ...!!

نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:52 عصر

همیشه یه کسایی بودن که بهم میگفتن چرا تو عشق نداری؟

همیشه بودن کسایی که بهم بگن عشق یعنی زندگی...

میگفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی...

 ولی بهم نگفتن اگه اسیر یکی بشی دلت میسوزه...

بهم نگفتن اگه با چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به آتیش میکشن. .

بهم نگفتن اگه تموم روز ببینیش بازم دلتنگش میشی...

بهم نگفتن ممکنه یه روز بذاره بره...

بهم نگفتن...

نگفتن که تو پشت سرش اشک میریزی ولی اون بی اعتنا میره...

نگفتن تو دیوونش میشی ولی اون بی خیالت میشه ...

 


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:38 عصر

سلام دوستان گلم امیدوارم همیشه سلامت باشید  ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی رو به همگی شما دوستان گلم و خانواده ی عزیزتان تبریک عرض میکنم امید وارم ماهی پر خیر و برکتی براتون باشه///سر سفره ی افطار ما رو هم دعا کنید ///یادتون نره هاااااااااااااا منو دعا کنید واقعا به دعای شما نیاز دارم فراموشمون نکنید........التماس دعا.....فرشته

 


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:36 عصر

تو بگو بهار قشنگه من میشم بهار تو

 

 تو بگو بمون منم نمیرم از کنار تو

 

 تو بگو منو نمیخوای دیگه خسته کردمت

 

گر چه سخته امّا من دور میشم از دیار تو

 

 تو بگو سرد هوا منم میشم خورشید تو

 

تو بگو که نا امیدی من میشم امید تو

 

 تو بگو دلم گرفته از همه دورنگیها

 

 مشکی میشم مظهر یه رنگی میشم واسه تو

 

تو بگو خدا کنه بارون بیاد از آسمون

 

 به خدا میگم  گریه کنه برای تو

 

اگه غمگین بشی از دستم ناراحت بشی

 

 میمیرم که تا ابد پاک بشم از خیال تو

 

 کاش تموم نمیشد این روزا ، این خاطرها

 

تو میموندی واسه من منم میموندم واسه تو . .


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:32 عصر

بازم زحمت ترجمش با خودتون......!

اللهم نزلنا جوانک الرشید، الغنى و الصاحب المدرک و بالخصوص المسکن الگنده!

راکب زانتیا.

مطیع الامر.

لا خواهر و لا مادر.

متخصص الطبخ الغذاء لذیذ و النظافت المنزل و ماهر بالتعویضة الکهنة الطفل الصغیر.

الخاصه: الزن ذلیلا

آمین یا رب العالمین .......!

بده منتظریم .................!

 

درضمن این 2A تضمینی هست و جواب داده

پیشنهاد میکنم که به همه پیشنهاد کنین


نویسنده : نغمه

88/6/15 ::  4:30 عصر

الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...!

 کم توقعا...!

السّن الصغیرا...!

I Need  لا کوزه ترشی...!

الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...!

و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...!

الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...!

کدبانوا فی المور المنزل (همه جور چیزا)...!

180% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...!

قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...!

یا رب اعطینا الیک For Me فوری....!


نویسنده : نغمه

   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
105107


:: بازدید امروز :: 
14


:: بازدید دیروز :: 
5


:: درباره خودم ::

عشق
نغمه
به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست ! ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست ! ای همیشگی ترین عشق،در حضور حضرت تو ! ای که میسوزم سر تا پا تا ابد در حسرت تو ! به تو نامه مینویسم،نامه ای نوشته بر باد که به نامت چون رسیدم،قلبم به گریه افتاد ای تو یارم،روزگارم،گفتنی ها با تو دارم ای تو یارم،از گذشته یادگارم.....

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

عشق

:: دوستان من ::

بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
.: شهر عشق :.
دل شکســــته
محمد قدرتی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
فقط خدا
عشق یعنی ...
xXx عکسدونی xXx
منتظر
یار کارگر
داستان یک روز
مناجات با عشق
معرکه همون قلقلک
دهاتی
....ازاد....
لطیفه ، تا ریخی ، مذ هبی، اخلا قی ، سر گر می .
مهندسی مکانیک،جوش و کامپیوتر
داستانک

:: لوگوی دوستان من ::





:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

شهریور 88
آخر شهریور
زمستان 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
مهر 91
آبان 91
دی 91
اسفند 91
فروردین 92