سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق


89/11/7 ::  12:15 صبح

رابطه بین ادمها شبیه الاکلنگه.....خیلی خوش میگذره...میگذشت قدیما که هر دو سر

الاکلنگمون کسی بود که حواسش بود یکی دیگه اون پایین منتظره تا کفه تو سنگینی کنه

و اون بره بالا برسه به آسمون و غش غش بخنده!....اماا وای به روزی که اونی که اون بالا

بود کم میاورد تو محبت، تو دوستی..کم میاورد....یا حواسش پرت میشد... اونوقت این

یکی دیگه پایین میموند منتظر...رو زمین...رو جفت پاهاش...هر چی هم زور میزد به اونی

که اون بالا بود نمیرسید...به پاش نمیرسید تو بیخیالی....

یه روزایی هست که اون بالاهایی...وسط آسمون..رها رها رها...یکی دیگه هم اون

پایینه...روی زمین...اسیر اسیر اسیر...اسیر هست که داد میزنه :آهای..منم بازی؟...

اونوقت تو که هیچ وقت محبت و دوستی کم نمیاری، نمیذاری... دلتو پر میکنی از عشق،

از دوست داشتن...پر میشی ازحضورش که سنگین میشی...سنگین میشه کفه ات ...

میای پایینتر...پایین پایین پایین تر...تا برسی بهش...که الا کلنگت تراز شه همینجوری

صاف، صاف وایسته و تکون نخوره....و تو زل بزنی تو چشاش و قد هزار شب به حرفهاش

به درد دلهاش گوش کنی ...وقتی میشنوی پرتر میشی...پرتر میشی و سنگینتر...سنگین

میشی و کفه ات میره پایینتر...اونوقت اونی که روبروته میره میرسه آسمون...حالا تو

اسیری و اون وسط آسمون حواسش پی پرنده هاست...پی شاپرکها...پی آسمون...

رها رها رها....تو دلت دل دل میکنی که اون حواسش باشه که تو رو این پایین آورده و

اسیر اسیر اسیرت کرده...

پ.ن: فکرشو بکن.... از این پایین تماشای یه آدم دوست داشتنی، وسط آسمون چقدر

میتونه لذت بخش باشه!!!خب؟

 


نویسنده : نغمه

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
108346


:: بازدید امروز :: 
37


:: بازدید دیروز :: 
5


:: درباره خودم ::

عشق
نغمه
به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست ! ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست ! ای همیشگی ترین عشق،در حضور حضرت تو ! ای که میسوزم سر تا پا تا ابد در حسرت تو ! به تو نامه مینویسم،نامه ای نوشته بر باد که به نامت چون رسیدم،قلبم به گریه افتاد ای تو یارم،روزگارم،گفتنی ها با تو دارم ای تو یارم،از گذشته یادگارم.....

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

عشق

:: دوستان من ::

بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
.: شهر عشق :.
دل شکســــته
محمد قدرتی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
فقط خدا
عشق یعنی ...
xXx عکسدونی xXx
منتظر
یار کارگر
داستان یک روز
مناجات با عشق
معرکه همون قلقلک
دهاتی
....ازاد....
لطیفه ، تا ریخی ، مذ هبی، اخلا قی ، سر گر می .
مهندسی مکانیک،جوش و کامپیوتر
داستانک

:: لوگوی دوستان من ::





:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

شهریور 88
آخر شهریور
زمستان 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
مهر 91
آبان 91
دی 91
اسفند 91
فروردین 92